1- دکتری جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران، reyhane.salehabadi@gmail.com
2- استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران، ahmadi@modares.ac.ir ، ahmadi@modares.ac.ir
3- دانشیار گروه جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی، ایران، a.mottaghi@khu.ac.ir
چکیده: (3025 مشاهده)
مرزها به عنوان نقاطی که نهادهای حکومت به روشها و اشکال گوناگون قانون خود را در آن پیاده سازی مینمایند شناخته میشوند. باتوجه به اینکه جهت کنترل و مدیریت مرزها رویکردهای گوناگونی اتخاذ شده است میتوان مشاهده نمود که همچنان این موضوع در کشورهای در حال توسعه ازجمله ایران به عنوان موضوعی امنیتی نگریسته میشود و بیشترین رویکردهای مرتبط با این امر از دیدگاه امنیتی محض مورد توجه قرار گرفته است؛ در حالیکه نگاه به مرز باید به صورت چند بعدی و همه جانبه باشد. در این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسشها هستیم که مدیریت مرزهای خشکی به چه صورتی میتواند انجام شود؟ و کدام یک از شاخصهای مدیریت مرزها از وزن و اهمیت بیشتری برخوردار است؟ بنابراین روش تحقیق به صورت تلفیقی و متشکل از آزمون کندال، دیمتل و روشAHP میباشد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که ما در مدیریت مرزها با پنج مؤلفه اصلی اقتصادی، فرهنگی-اجتماعی، عمرانی، امنیتی-نظامی و مدیریت تلفیقی روبرو هستیم و هر یک از مؤلفهها دارای هفت شاخص اصلی هستند. با استفاده از تکنیکهای مورد نظر میتوان بیان کرد که شاخصهایی ازجمله تعیین و مشخص نمودن فرصتها و شناسایی عوامل باروری آنها (0.1)، مطالعه و شناخت موقعیت جغرافیایی و شرایط فضایی مناطق مرزی (0.099)، تعیین و مشخص کردن تهدیدها و شناسایی ریشهها و عوامل آن (0.098) و خارج ساختن مناطق مرزی از انزوا (0.096) دارای بیشترین وزن هستند. بنابراین میتوان به عنوان نتیجه گفت که مدیریت در مناطق مرزی باید به صورت تلفیقی و ترکیبی با سایر عوامل در نظر گرفته شود.
شمارهی مقاله: 12
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
جغرافیای سیاسی