حسین مبری، مهسا فرامرزی اصلی،
دوره ۲۵، شماره ۷۶ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
مسکن اولین فضایی است که تجربه روابط انسانی در آن آزموده و چارچوبی فیزیکی است که در آن منابع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فرد آمیخته می شود. عرصه مسکن بهمنظور تأمین رشد اجتماعی علاوه بر خود واحد مسکونی محیط پیرامون آن را نیز در برمی گیرد توجه به شاخص های کیفیت مسکن زمینه دستیابی به مسکن پایدار را فراهم آورده و مسکن پایدار زمینه های دستیابی به شهرپایدار را مهیا می سازد روند روبه رشد تقاضای مسکن و توسعه نگرش تک بعدی و کمیت گرا به مسکن سبب شده است تا توجه لازم به مسئله بنیادین کیفیت مسکن به معنای واقعی آن اعمال نشود. عدم دسترسی به مسکن مناسب، می تواند سبب بروز یا افزایش اختلالات روانی و مشکلات گوناگون شود. از این رو پژوهش حاضر تلاش دارد ضمن شناسایی شاخص ها و مؤلفههای تأثیرگذار بر کیفیت مسکن، با فرض یکسان نبودن وزن شاخص ها و مؤلفههای تأثیرگذار بر کیفیت مسکن به رتبهبندی و اولویتبندی این شاخص ها بپردازد. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. در راستای دستیابی به هدف موردنظر در این پژوهش از مدل تحلیل شبکه (Anp) بهمنظور تعیین وزن و اولویتبندی هریک از شاخص ها و مؤلفههای کیفیت مسکن استفاده گردیده است. براین اساس پس از ارزیابی شاخص ها با استفاده از مدل تحلیل شبکه نتایج بیانگر آن است که از بین شاخص های موردبررسی، شاخص تسهیلات و امکانات مسکن (۰,۳۱۸)، امنیت مسکن (۰.۲۱۸) آسایش مسکن (۰.۱۴۵)، همجواری با کاربری های سازگار (۰.۱۴۲)، استحکام مسکن (۰.۱۰۹) و همسازی مسکن با اقلیم (۰.۰۶۵) به ترتیب بیشترین وزن را به خود اختصاص داده اند.
رضا سلطان ملکی، مسعود الهی، زهره داودپور،
دوره ۲۵، شماره ۷۶ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
ایدهآلگرایی برای زیستن در شهر مستلزم ایجاد زیرساخت و بستری است که همه ذینفعان شهر اعم از مدیران، برنامهریزان و شهروندان (فارغ از پایگاه و طبقه اجتماعی و اقتصادی، جنسیت و ...) را در نظر بگیرد. این امر در قالب اندیشه حق به شهر در شهرها عینیت مییابد. هرچند این مسئله در شهرهای کوچک با شرایط سختتری قابل تحقق میباشد. بر همین اساس، این پژوهش در پی ارائه الگوی تحقق حق به شهر مبتنی بر فرایند تحلیل شبکهای (ANP) در خامشهرهای غرب مازندران میباشد. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی محسوب میگردد. جامعه آماری در این پژوهش را متخصصان شهری (با بهرهگیری از تکنیک دلفی و انتخاب ۲۵ نمونه) تشکیل دادهاند. برای جمعآوری اطلاعات در این پژوهش علاوه بر برداشتهای میدانی، از نقشههای پایه سازمان نقشهبرداری کشور و مجموعه مطالعات بررسی شهرهای سهگانه بلده، کجور و پول (خامشهرهای غرب استان مازندران) استفاده شده است و برای پردازش و تحلیل دادهها از روش فرایند تحلیل شبکه (ANP) استفاده گردیده است و در نهایت به استخراج سوپرماتریس موزون از نرمافزار Super Decision منجر شده که پس از انجام مراحل مختلف، اولویت نهائی شاخصها و گزینهها جهت تحقق حق به شهر را بدست داده است. نتایج حاصل از تحلیل شبکهای (ANP) ابعاد تحقق حق به شهر در خامشهرهای غرب استان مازندران نشان میدهد در بین ابعاد تحقق حق به شهر در خامشهرهای غرب استان مازندران، بعد کالبدی- زیستی با وزن (۰,۱۹۷۰) دارای بیشترین وزن و اهمیت است. در عین حال که ابعاد اقتصادی (۰.۱۷۲۵) و اجتماعی و فرهنگی با وزن نهایی (۰.۰۸۴۷) در رتبههای بعدی قرار دارند. در عین حال که از میان معیارهای تحقق حق به شهر در خامشهرهای غرب استان مازندران، معیار حق اختصاصدهی شهر به خود با وزن (۰.۱۴۶۱)، معیار حقوق زیستمحیطی با وزن (۰.۰۹۴۳)، و معیار حق معاش و پایداری اقتصاد شهر با وزن (۰.۰۸۴۰) دارای بیشترین اهمیت هستند.